شروع چهار ماهگی
سلام گلمممممم
خوبی آراز من
به سلامتی 3 ماهگی رو هم پشت سر گذاشتی و وارد ماه چهارم زندگیت شدی.روزها مثل برق و باد میگذره.بعد از عروسی خاله و بهتر شدن حال بابایی تصمیم گرفتیم یه مسافرت کوتاه بریم تا حال و هوامون عوض بشه.برای همین هم من و بابایی و شما به همراه پدر جون و مامان فیروزه و دایی 5تایی رفتی به سمت سرعین شب رو اونجا بودیم و فرداش رفتیم آستارا،وای که سالها بود از گردنه حیران رد نشده بودم.شب هم از جاده رویایی اسالم خلخال برگشتیم خونه.تجربه ی جالبی بود مسافرت با نی نی کوچولومون،ولی یکمی هم سخت بود چون شما بدون هماهنگی شیر می خواستی یا جات کثیف میشد.با این حال خوش گذشت فقط خدارو شکر میکنم که تنهایی با بابایی نرفتیم و مامان و بابام همراهمون بودن و تو نگهداری شما خیلییی کمکمون کردن.
2روز پیش هم رفتیم خونه عمه زهرا که واسه محمدرضای گل جشن تولد گرفته بودن.خیلی بهمون خوش گذشت اینم عکسی که تو تولد ازت گرفتم.
الهی مامان قربون اون پاپیونت بره خوشگل من
دوستت دارم یه دنیاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
تو همه ی زندگی من و بابایی هستی